نصيحت هاي پدرانه

ميدانيد هميشه شروع يك كار، خيلى سخت است. وقتى كار شروع شد، روى غلتك افتاد، آسانتر ميشود. از يك جامعه‌ى جاهلِ متعصبِ دور از اخلاقِ گرفتار انواع و اقسام فساد، پيغمبر بتواند يكى مثل عمار را بيرون بياورد، يكى مثل ابوذر درست كند، اينها مگر كار آسانى است؟ پيغمبر چه كار كرد؟ اين دنده‌ى سنگينى كه توانست اين موتور را به راه بيندازد، چه بود؟

آيات مكى را نگاه كنيد؛ در درجه‌ى اول، ذكر قيامت، ذكر عذاب الهى، ترساندن از نقمت الهى براى كافران و دُوران و كوران است؛ اينها بود كه آن تكان اول را به مردم داد. ما از اين نكته نبايد غفلت كنيم. شفاعت به جاى خود محفوظ، محبت به جاى خود محفوظ، ولايت به جاى خود محفوظ؛ اما خداى متعال، هم رحمت دارد، هم سخط دارد.

سخط الهى را هم به ياد خودمان بياوريم؛ اول به ياد خودمان، بعد به ياد مردم. اين است كه دلهاى ما را تكان ميدهد، اين است كه ما را از اعماق جهالتها و ماديگرى‌ها و گرفتارى‌ها بيرون ميكشد؛ اينها جزء نيازهاى ماست. دنيا را بشناسيم، آخرت را بشناسيم، وظيفه را بشناسيم، جهاد را بشناسيم.

امروز ملت ما يك ملت تازه متولد شده‌ى در دنياى گرفتار است، با يك خلقت ديگر، با يك هيئت ديگر، با يك شاكله‌ى ديگر، با ابعاد وجودىِ نو. در دنيائى كه همه‌ى عوامل براى دور كردن دلها و مردم از معنويت بسيج شده بودند و تلاش ميكردند و همچنان ميكنند، يك ملتى متولد شده است با زيربناى ايمان؛ اين چيز كمى است؟ اين مثل الماس ميدرخشد. هيچ لازم نيست ما پيرايه ببنديم؛ مثل خورشيد نورافشانى ميكند. ما يك چنين ملتى داريم.

هم معنويت، هم آگاهى‌هاى دنيوى، هم زيور دانش، هم تلاشهاى سياسى، هم كار درست تبليغى، هم سازندگى خود، هم سازندگى جامعه، هم رسيدن به بناى اقتصادى، هم رسيدن به بناى اخلاقى؛ اينها همه جزو كارهاى ماست. شما نگاه كنيد ببينيد در اين بخشهاى گوناگون و متنوع، چه كار ميتوانيد بكنيد؛ چقدر ميتوانيد آگاهى بدهيد.

شاعر ما متوجه به اين نقاط باشد، گوينده‌ى ما متوجه به اين نقاط باشد، مداح ما همين جور؛ ببينيد چه اتفاقى مى‌افتد.

اگر سرمايه‌هائى را كه در اختيار داريم، درست بشناسيم و به كار ببريم، بى‌نيازترين خلق خدا، ملت ما و مسلمانها خواهند بود. همين نماز، يكى از سرمايه‌هاست. نماز را ميخوانيم، با غفلت عبور ميكنيم؛ مثل اين است كه يك انسان مبتلا به فقر غذائى، كمبود ويتامين، كمبود پروتئين، محتاج مواد لازم، به يك جعبه‌اى دسترسى پيدا كند كه پر از همه‌ى اين موادى است كه او احتياج دارد؛ بعد آن را بو كند، كنار بگذارد! خب، باز كن، بخور، استفاده كن، نيرو را بفرست به بدن خودت؛ همين طور بو ميكنى، ميگذارى كنار؟! حالا آنهائى كه اصلاً اعتناء نميكنند، هيچ.

ما نماز را همين طور بو ميكنيم، ميگذاريم كنار! كلمه كلمه‌ى نماز درس است، كلمه كلمه‌ى نماز حال است؛ اگر قدرش را بدانيم.

روزه همين جور است، زكات همين جور است، جهاد همين جور است، تعاليم دين همين جور است؛ مداحى شما هم همين جور است. مداحى شما هم جمله جمله‌اش، كلمه كلمه‌اش ميتواند مغذى باشد؛ ميتواند مستمع را رشد بدهد.


بخشي از سخنان مقام معظم رهبري در  جمع مداحان



موضوعات مرتبط: * مقام معظم رهبــریسخنان معظم له با مداحان

برچسب‌ها: بخشي از سخنان مقام معظم رهبري در جمع مداحان
[ 12 / 6 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

نصيحت هاي پدرانه

 

امروز خوشبختانه جامعه‌ى مداحان جمعيت زيادى را در سراسر كشور تشكيل ميدهند. كار مداح، استفاده‌ى از هنر براى بيان حقيقت است.

خود اين ايستادن، با صداى خوش و با آهنگ زيبا شعرى را خواندن - هم شعر هنر است، هم آهنگ هنر است، هم صدا هنر است - با چندين هنر، انسان يك حقيقتى را بيان كند، ميتواند تأثير مضاعفى در ذهن مستمع و حاضر در مجلس و مخاطب شما بگذارد؛ اين خيلى نعمت بزرگى است، خيلى فرصت بزرگى است.

جمعيت مداحها هم بحمدالله روزبه‌روز توسعه پيدا كرده، مردم هم قبول دارند، اشتياق دارند، استقبال ميكنند -  اين هم هست ديگر - پس همه چيز فراهم است. اگر وقت اين جلسه به چيز ديگرى گذشت، اگر اين چند هنر - هنر شعر، هنر صدا، هنر آهنگ - در چيزى مصرف شد كه هيچ فايده‌اى براى مستمع شما نداشت، اين ميشود خسران.

لذا كار مداحى، كار سختى است. اينجور نيست كه بگوئيم حالا كه صدامان خوب است،چند تا شعر هم حفظ كنيم - حالا كه الحمدلله آقايان مداحها از روى كاغذ ميخوانند! قديمها عيب بود كه مداح از جيبش كاغذ در بياورد، از روى كاغذ بخواند؛ قصائد طولانىِ پنجاه شصت بيتى را از بر ميخواندند؛ البته حالا لازم نيست، از روى كاغذ خواندن ايرادى هم ندارد - يك شعرى از يك گوينده‌اى بگيريم، با صداى خوش بخوانيم؛ قضيه اين نيست. بايد نگاه كنيد، ببينيد، بسنجيد.

شما ميدانيد كه ما به شما مداحها اخلاص داريم، شماها را دوست ميداريم، كارتان را باارزش ميدانيم؛ منتها اين شرط بزرگ را من هميشه با مداحها داشته‌ام؛ شما هم اغلبتان جوانيد، جاى فرزندان ما هستيد؛ نصيحتِ پدرانه است، ان‌شاءالله دنبال كنيد: شعر خوب، شعر پرمغز و البته شعر زيبا. خود هنر شعر اثر هم ميگذارد. وقتى شعر خوب بود، وقتى استخوان‌بندى شعر، الفاظ شعر، خوب بود - شعرِ خوب، با مضمون خوب - تأثيرش بيشتر هم هست؛ بعلاوه كه سطح ذهن مردم و فكر مردم را هم بالا مى‌آورد.

به جامعه نگاه كنيد، ببينيد جامعه به چه چيزى احتياج دارد؟ اينها چيزهائى نيست كه امروز براى امثال شما جوانها - كه الحمدلله باسواديد، بافهميد، بابصيرتيد - مخفى باشد. امروز مردم ما بحمدالله سطح فكرشان بالاست، ملت ما بلوغ فكرى دارد؛ شما جامعه‌ى مداح هم همين جور. شما ميدانيد مردم به چه چيزى احتياج دارند. ا

مروز مردم به دين، به اخلاق، به ايمان راسخ، به بصيرت، به شناخت دنيا، به شناخت آخرت احتياج دارند؛ همه‌مان احتياج داريم. اينكه ميگوئيد فاطمه‌ى زهرا (سلام الله عليها) در محشر وارد ميشود، فضاى محشر تحت تأثير عظمت دختر پيغمبر قرار ميگيرد، بايد محشر را بشناسيم، قيامت را بشناسيم، هيبت جلال الهى را در محشر بدانيم؛ اينها معرفت ميخواهد، اينها آگاهى ميخواهد؛ قرآن هم پر است از بياناتى كه اين معانى را به ما نشان ميدهد، روايات هم همين جور. اينها را با زبان شعر، با همان هنرى كه در شما هست، بيان كنيد.


بخشي از سخنان مقام معظم رهبري در  جمع مداحان



موضوعات مرتبط: * مقام معظم رهبــریسخنان معظم له با مداحان

برچسب‌ها: بخشي از سخنان مقام معظم رهبري در جمع مداحان
[ 11 / 6 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

نصيحت هاي پدرانه

 

 نيتها را خدائى كنيد؛ اصل قضيه اين است. اگر نيت ما در اين گفتن، در اين مدح و ثناگسترى، نيت خدائى بود، به قصد روشن كردن دلها، جلا دادن ذهنها، انسان اين را بيان كرد و گفت، آن وقت اين ميشود يكى از جنودالله؛ «و لله جنود السّماوات و الارض».

يكى از جنود الهى همين كسى است كه با زبان خود، با بيان خود، با طبع خود، با ذوق خود، اين حقايق را گسترش ميدهد؛ ميشود سرباز خدا. اگر نيت ديگرى بود، نه. از جهاد چه كارى بالاتر است؟

 خب، اگر بنا شد نيتِ خدائى باشد، پس بايد شما نگاه كنيد ببينيد كدام بيان، ذكر كدام منقبت، بيان كدام فضيلت، مخاطب شما را هدايت ميكند؛ اين آن نكته‌اى است كه من در طول اين سالهاى متمادى - شايد بيست و چند سال است كه ما مثل امروزى، اين نشست را با مداحان و بلبلان غزلخوان اين بوستان داريم - هميشه تكرار كردم. ببينيد چه بخوانيد، چه بگوئيد، مستمع شما ميشود متنوّر به نور فاطمه‌ى زهرا (سلام الله عليها).

يك چيزهائى هست كه گفتن آنها هيچ گشايشى و هيچ فتوحى در ذهن شنونده‌ى شما به وجود نمى‌آورد، هيچ بهجتى در جان مستمع شما به وجود نمى‌آورد؛ اينها را نگوئيد. آن چيزهائى را بگوئيد كه دلها را نرم ميكند، خاشع ميكند، به پيروى از فاطمه‌ى زهرا (سلام الله عليها) راغب ميكند.

آن چيزهائى را بگوئيد كه ميتواند مستمع شما را به پيمودن راهى كه آن بزرگوار رفت، تشجيع كند، تشويق كند. اينها فكر لازم دارد، آموزش لازم دارد؛ كار، آسان نيست.

بخشي از سخنان مقام معظم رهبري در  جمع مداحان

 

 


 

فرمود: اگر چنانچه كسى قدم به ميدان جهاد بگذارد براى يك هدف مادى، نه مجاهد است، و نه اگر كشته شود، شهيد است؛ با اينكه به ميدان جنگ رفته. اگر براى هدفهاى مادى - چه برسد خداى نكرده براى هدفهاى پست - وارد اين ميدانها شويم، براى ما نه فقط موجب تعالى و رشد نميشود، بلكه موجب تنزل و سقوط هم ميشود. اين، مخصوص مداحى هم نيست؛

مسئله‌گوئى هم همين است، عالم شدن هم همين است، مجتهد شدن هم همين است، دانشمند شدن هم همين است. آن چيزى كه روحى است در كالبد اعمال ما، نيت ماست؛ «انّما الاعمال بالنّيّات»؛(3) نيتهاست كه به عمل ارزش ميدهد.



موضوعات مرتبط: * مقام معظم رهبــریسخنان معظم له با مداحان

برچسب‌ها: بخشي از سخنان مقام معظم رهبري در جمع مداحان
[ 10 / 6 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

شعر مقام معظم رهبری درباره ناشنوایان

سيماي رهبري

شعري از مقام معظم رهبري با عنوان مناجات ناشنوايان
که براي نخستين بار توسط رئيس سازمان بهزيستي قرائت شد

ما خيل بندگانيم ما را تو مي‌شناسي
هر چند بي‌زبانيم، ما را تو مي‌شناسي

ويرانه‌ئيم و در دل گنجي ز راز داريم
با آنكه بي‌نشانيم، ما را تو مي‌شناسي

با هر كسي نگوئيم راز خموشي خويش
بيگانه با كسانيم ما را تو مي‌شناسي

آئينه‌ايم و هر چند لب بسته‌ايم از خلق
بس رازها كه دانيم ما را تو مي‌شناسي

از قيل و قال بستند، گوش و زبان ما را
فارغ از اين و آنيم ما را تو مي‌شناسي

از ظن خويش هر كس، از ما فسانه‌ها گفت
چون ناي بي‌زبانيم ما را تو مي‌شناسي

در ما صفاي طفلي، نفسرد از هياهو
گلزار بي‌خزانيم ما را تو مي‌شناسي

آئينه‌سان برابر گوئيم هر چه گوئيم
يكرو و يك زبانيم ما را تو مي‌شناسي

خطّ نگه نويسد حال درون ما را
در چشم خود نهانيم ما را تو مي‌شناسي

لب بسته چون حكيمان، سر خوش چو كودكانيم
هم پير و هم جوانيم ما را تو مي‌شناسي

با دُرد و صاف گيتي، گه سرخوش است گه غم
ما دُرد غم كشانيم ما را تو مي‌شناسي

از وادي خموشي راهي به نيكروزي است
ما روز به، از آنيم ما را تو مي‌شناسي
كس راز غير، از ما نشنيد بس «امينيم»
بهر كسان امانيم ما را تو مي‌شناسي

 



موضوعات مرتبط: * مقام معظم رهبــریاشعار معظم له
[ 6 / 12 / 1390 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

شعری زیبا از مقام معظم رهبری در جواب شعر امام خمینی(رحمة الله علیه)

 

سيماي رهبري

 من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم
چشم بيمار تو را ديدم و بيمار شدم

فارغ از خودشدم و کوس «انا الحق» بزدم
همچو منصور خريدار سردار شدم

غم دلدار فکنده است به جانم شرری
که به جان آمدم و شهره بازار شدم

درميخانه گشاييد به رويم شب و روز
که من از مسجد و از مدرسه بيزار شدم

جامه زهد و ريا کندم و بر تن کردم
خرقه پير خراباتی و هشيار شدم
واعظ شهر که از پند خود آزارم داد
از دم رند می آلوده مددکار شدم

بگذاريد که از ميکده يادی بکنم
من که با دست بت ميکده بيدار شدم

روح الله الموسوی الخمینی


و جواب مقام معظم رهبری (مدظله العالی) :


تو كه خود خال لبي از چه گرفتار شدي
تو طبيب همه اي از چه تو بيمار شدي

تو كه فارق شده بودي ز همه كان و مكان
دار منصور بريدي همه تن دار شدي

عشق معشوق و غم دوست بزد بر تو شرر
اي كه در قول و عمل شهره بازار شدي

مسجد و مدرسه را روح و روان بخشيدي
وه كه بر مسجديان نقطه پرگار شدي

خرقه پير خراباتي ما سيره توست
امت از گفته در بار تو هشيار شدي

واعظ شهر همه عمر بزد لاف من
ي دم عيسي مسيح از تو پديدار شدي

يادي از ما بنما اي شده آسوده ز غم
ببريدي ز همه خلق و به حق يار شدي

سید علی حسینی خامنه ای ( امین )

 

 



موضوعات مرتبط: * مقام معظم رهبــریاشعار معظم له
[ 5 / 12 / 1390 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]
صفحه قبل 1 صفحه بعد